ای مدینه جلوگاه کبریا
ای تجلی گاه انوار خدا

ای مدینه ای تو مشکوی بهشت
عطر خاکت خوشتر از بوی بهشت

ای زمینت لاله زار اهلبیت
ای امین و راز دار اهلبیت

ای حریمت قبله گاه اهل دل
ای نسیمت با رگ جان متصل

ای به گِردَت  کعبۀ دل در طواف
خفته در تو اسوۀ شرم و عفاف

در تو خورشید نبوت خفته است
درتو ناموس ولایت خفته است

“نقش هستی نقشی از ایوان توست”
“آب و باد و خاک سرگردان توست”

ای گلستان گل و آلاله ها
ای نیستان تمام ناله ها

ای وصیتنامۀ درد علی
نخل هایت دست پرورد علی

ای مدینه جانِ جان ما توئی
آیه های صبر را معنا توئی

ناله های مرتضی در گوش توست
هستی او خفته درآغوش توست

لب گشا از محنت زهرا بگو
از غم و درد علی با ما بگو

فاش کن آن گوهر ناسفته را
راز های گفته و ناگفته را

گرکه عمری سخت پابند توام
چون «وفائی» آرزومند توام