امروز هشت روز است که عزیزانمان را به خزان سرد روزگار سپرده ایم و از ایشان چیزی به جز تصویر قاب شده ای نداریم تصویری با نگاهی مظلوم و مهربان ...امروز یادبودی برپاکردیم اما همنفسان این یادبود همکارانی بودند که داغ هشت روز ندیدن شما را در کنار خانواده هایتان صبر کرده اند ...گویی هشت قرن گذشته است مگر ساعت روزگار فقدان شما میگذرد ؟مداح از مظلومیت و مهربانیتان گفت و امام جمعه شهر از خدمت و فداکاریتان ...امروز صاحبان عزای شما مقابل در با سری افکنده همکارانی بودند که نیمی از شبانه روز را درکنار هم سپری کرده بودید...مداح میخواند سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز...مرده آنست که نامش به نکویی نبرند...دریای اشک چشمانمان کویر دلتنگی است فداکارانه زیستن و مظلومانه رفتن را از شما آموختیم ...روحتان شاد و یادتان گرامی